نه سال گذشت
نه سال از عروج اسمانیت گذشت
نه سالی که فقط گذشت
هنوزم نه سال پیش رو تمام وقایعش رو یادمه
نمیدونم چرا از ذهنم نمیره روز به روز اون 9 روز که تو بیمارستان بودی
تا اون شبی که برذی همیشه ترکم کردی رو یادمه
یادمه وقتی امدم بیمارستان وقتی گفتن رفتی کمرم شکست
فقط جیغ زدم چیزی نمیتونستم بگم نمیتونستم باور کنم رفتنت رو
مامان این 9 سال رو حتی ثانیه ای ازت غافل نبودم
9 ساله که دارم با خاطراتت زندگی میکنم
9 سال گذشت و هیچکس نفهمید تو تنهایی به من و بابا چه گذشت
|