نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عیدت مبارک

مامان جونم عیدت مبارک باشه

این سومین عیدی هستش که بدون حضورت

سال رو‌تحویل کنم

همچنان جات خالیه مامانم

عیدت مبارک باشه مامان جووووونم

بووووووووووووووووووووووووس


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:29 | |







روزت مبارک

مامان خوبم

ای که آروم خفته ای

روزت مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهترین مامان دنیا


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:57 | |







بی حضورت

مامان سومین عید هم داره میاد و تو نیستی

سومین عید داره میاد و خبری از آمدنت نشد

نیستی تا باهم سفره هفت سین بچینیم

مامانی،مامان جونم،مامان عزیزم،زهره دلش برات پر میکشه

زهره دلش برات ی زره شده

خدایااااااااااااااا به مامان جونم بگو دلم خیلی هوای دیدنش رو‌کرده

کجا برم ببینمت؟کحا برم باهات حرف بزنم وصدات رو بشنوم

مامانی دلم برات خیلی تنگ شده

خدا کنه این هفته زود بگذره بیام پیشت نمیدونی چقدر حرف دارم برات

باید کلی بشینم باهات درد دل کنم

خدا چه داغی برامون گذاشت که حالا حالاها از یادم نمیره

که حالا حالاها آروم نمیشم.

مگه آروم میکنه نبودن تو‌ زهره ات رو

نه مامان

هر جا برم،هر کجا باشم،تو شادی تو غم همیشه به یادتم

راستی مامان میدونی روز مادر نزدیکه؟چقدر دوست داشتم 

برات لباس بخرم از اون لباس دوتیکه ها که دوست داری همونی که 

بابا برات خرید یادته.؟دلم میخواس بهترین کادو رو برات بخرم

اما افسووووووووووووس که نیستی

مامانم زهره ت انگار هنوز داغونه از رفتنت

مامانی برام دعا کن خیلی خسته ام خیلی

نشد تو باشی ومن انقدرخسته باشم

اما حالا خسته ی خسته اااااااام

خوبه که یکی مثل تو هست که بامحبته،که کنارمه

که نمیزاره مثل اون دوسال و‌اندی که غصه خوردم از نبودنت

الانم غصه بخورم

مامانی زهره ات حالش خوبه فقط خسته اس.همین

بووووووووووووووووووس


[+] نوشته شده توسط زهره در 1:19 | |







جای خالی

بازم مثل همیشه برات مینویسم

مینویسم بلکه آروم بشم

بلکه با نوشتن عقده ام خالی شه

اما نه مامان با هیچی آروم نمیشم

مگه این دردی که دارم با نوشتن آرومم میکنه؟

مگه رفتن تو منو آروم میکنه؟

نه مامان من فقط خودتو میخوام

خوده خوده خودتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلم برا تنگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده

خیلی هم تنگ شده

دوباره نزدیک عید شد و بهونه های دخترت شروع شد

مامان تو نبود تو دخترت خیلی چیزا کم داره

خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی چیزا

مامانی کجایی بیای یا هم خونه تکونی کنیم؟

کجایی بگی زهره بیا اینو بزار اینجا،بیا کمکم کن

از تو مونده ی قاب عکس با ی عالمه خاطره که دیوونم میکنه

با ی شناسنامه که روش مهر زده که * فوت شد*

تمام شد

رفتی و منو تنها گذاشتی

رفتی و نگفتی بدون من چیکار میکنی

اما من بهت میگم

من دارم زندگی میکنم اما توی جای جای زندگیم فقط تو رو کم دارم

کاش بودی و وقتی حرف دلم رو بهت میزدم عکس العملت رو هم میدیدم

من فقط میگم و تو فقط گوش میدی

خسته نشدی از بس گفتم و تو هیچی نگفتی؟

خسته نشدی از حرفهای دخترت؟

مامان بیا که این تن خسته دخترت بهت احتیاج داره

درسته که هست کسی که مثل ی مادر بهم محبت میکنه

که مثل ی پدر ی تکیه گاه محکمه برام

و

مثل ی رفیق همراهمه

ولی کاااااااش در کنار همه اینا تو هم بودی،کاش کنارم بودی اونوقت همه چی تکمیل بود

تو هم تو شادیهای زهره شریک بودی

مامانی خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی  دوسـتـــــــت دااااااااااااااااااااااااااااااااااارم

پیشاپیش عیدت مبارکــــــــــــــــــــــــــ فرشته آسمانی من

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

بوسهبوسهبوسهبوسه

 


[+] نوشته شده توسط زهره در 11:16 | |